مردن امر ساده ای ست!

مردن امر ساده ای ست
و از زندگی کردن بسیار آسان تر است
تمام خفقان مرگ
در مقابل یک شک
در مقابل یک حرص

یک آدم ساده که باشی ...

ساده که میشوی؛
همه چیز خوب میشود
خودت
غمت
مشکلت

به پایان رسیدیم امّا نکردیم آغاز

به پایان رسیدیم امّا نکردیم آغاز
فرو ریخت پَرها
نکردیم پرواز
ببخشای
ای روشنِ عشق بر ما

ترکیبی از ضرورت و حادثه!

عشق به دیگری، ضرورت نیست
حادثه است!
عشق به وطن ضرورت است
نه حادثه!
عشق به خدا ترکیبی ست از
ضرورت و حادثه!


"نادر ابراهیمی"

هیچ دارویی را برتر از محبت نیافتم!

از لقمان حکیم روایت شده که فرمود:
من چهارصد سال مردم را با داروهای مختلف شفا دادم
اما هیچ دارویی را برتر از محبت نیافتم!
پرسیدند که اگر این دارو هم اثر نکرد چه؟

انتهای این غزل پایان کار عشق نیست

گریه را می بینم و با خنده رامت می کنم
بهترین احساس دنیا را بنامت می کنم

خنده را می دزدی و پنهان نگاهم می کنی
گریه را می پوشم و خندان سلامت می کنم

دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»

در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم
یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم

دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم