حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۷۲۳ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

دیدار شمس و مولانا

۰۱ مهر ۹۵ ، ۰۹:۰۹ ۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ب.ظ حصار آسمان
پادشاه فصلها، پائیز ..

پادشاه فصلها، پائیز ..

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاکِ غمناکش

سازِ او باران، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی‌ست
ور جز اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زر تار پودش باد

گو بروید، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد
باغبان و رهگذران نیست
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونیست
اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصلها، پائیز ..

"مهدی اخوان ثالث"

۳۱ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۰ ۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
عشقمان هم چنان بزرگ تر از اشتباهاتمان بود

عشقمان هم چنان بزرگ تر از اشتباهاتمان بود

آیا مرا دوست داری ؟
بعد از همه آن چه بود
آیا هنوز مرا دوست داری ؟
من
علی رغم همه آن چه که بود
تو را دوست می دارم

من نمی توانم قبول کنم که گذشته ها گذشته
و گمان می کنم تو همین حالا
این جایی
لبخند می  زنی
و دستانم را در دست می گیری
و شک مرا به یقین مبدل می کنی


از دیروز هیچ سخن مگو
موهایت را شانه کن
و مژه هایت را آرایش کن
روزگار سپری شده
و تو هم چنان ارزشمندی
و بدان نه از تو
چیزی کاسته شده
و نه از عشق
 
ای عشق من
اگر محبت نبود 
انسان هم انسان نمی  شد
ما
همانند دو کودکی بودیم
در تصمیم های مان
و غرورمان
و سایه های دعواهامان
و بارها و بارها شده
که تو خشمگین از کنارم رفته باشی
و بارها هم شده 
که لج بازی  های من گل کرده باشد  
و چه بسا نامه نگاری های مان قطع می شد
و هم چنین هدیه دادن هایمان
ولی
هر چه بر دشمنی هامان می افزودیم
عشقمان
هم چنان
بزرگ تر از اشتباهاتمان بود

این عشق
آتشی در درون ماست
و رفیق ما و رفیق نجواهای شبانه ماست 
و کودکی است
که با او مدارا می کنیم
و دوستش داریم
چه زمانی که با ما می گرید
و چه آن زمان که ما را می گریاند
غم های ما همه از اوست
و هنگامی که اشکی و غمی به ما می دهد
ما بیشترش را از او طلب می کنیم
دستت را به من بده
تو هم چنان زنبق منی
و محبوب منی
علی  رغم آن چه که بین ما بوده
آیا دوستم داری ؟

من دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم

"نزار قبانی"

۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
من در ادای نام تو دم می زنم

من در ادای نام تو دم می زنم

نام تو را
روزی تمام غارنشینان
بر سنگها نوشتند
و سنگها از آن روز
جنگل شدند

امروز هم
از کیمیای نام تو
این واژه های خام
در دستهای خسته ی من
شعر می شوند

من در ادای نام تو
دم می زنم
شعرم حرام باد
اگر روزی
تا بوده ام
جز با طنین نام تو
شعری سروده ام

"قیصر امین پور"

۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۰ ۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
کاش دلها آنقدر پاک بود...

کاش دلها آنقدر پاک بود...

این شهر پر از صدای پای مردمیست
که همچنان که ترا می بوسند
طناب دارت را می بافند
مردمانی که صادقانه دروغ می گویند
و عاشقانه خیانت می کنند

کاش
دلها آنقدر پاک بود
که برای گفتن دوستت دارم
نیازی به قسم خوردن نبود

"فروغ فرخراد"

۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
عاشقان را از درون با دوست راهی دیگر است

عاشقان را از درون با دوست راهی دیگر است

ذره ذره نور حق را جلوه گاهی دیگر است
یک بیک بر وحدت ذاتش گواهی دیگر است

اهل دل بینند در هر ذره از حق جلوه ای
هر دم ایشان را برخسارش نگاهی دیگر است

دیده حق بین نبیند غیر حق در هر چه هست
لاجرم او را بهر جا سجده گاهی دیگر است

عاقلان جویند حق را در برون خویشتن
عاشقان را از درون با دوست راهی دیگر است

مینماید جلوه او در هر چه دارد هستی ای
لیک او را پیش خوبان جلوه گاهی دیگر است

آنچه مطلوبست یک چیزست نزد هر که هست
لیک هر کس را بهر چیزی نگاهی دیگر است

عاشقان را در درون جان ز شوقش ناله هاست
هر نفس کایشان زنند آن دود آهی دیگر است

صبر بر هجران آن آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او گناهی دیگر است

نیست کس را غیر ظل حق پناهی در جهان
گر چه جاهل را گمان کو را پناهی دیگر است

گر غنی را از متاع این جهان عز است و جاه
بینوا را روز محشر عز و جاهی دیگر است

پادشاه صورت ار دارد سپاه بیکران
از ملک درویش آگه را سپاهی دیگر است

(فیض) را یکسو و یکرویست تا باشد نظر
گر چه هر سویش بهر رو قبله گاهی دیگر است


"فیض کاشانی"

۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۰۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
ﺗﻘﻮﻳﻢ ﻫﺎ ﻋﺰﺍﻯ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ

ﺗﻘﻮﻳﻢ ﻫﺎ ﻋﺰﺍﻯ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ

ﺗﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺷﺪﻯ
ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺷﺪ

ﺍﺻﻼً ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻫﻴﭻ ﻏﻼﻣﻰ ﻧﻤﻰﺧﻮﺭﺩ
ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﻯ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩِ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺷﺎﻩ ﺷﺪ!

ﺗﻘﻮﻳﻢ ﻫﺎ ﻋﺰﺍﻯ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺑﻰﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ، ﺭﻭﺯﺵ ﺳﻴﺎﻩ ﺷﺪ!

"ﺍﻣﻴﺪ ﺻﺒﺎﻍ ﻧﻮ"

۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان