حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۷۴ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص :: فاضل نظری» ثبت شده است

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه ای را که رها گشته در امواج

#فاضل_نظری

۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان

دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟

در این دریا، چه می جویند ماهی‌های سرگردان
مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان

مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی
اگر این است آزادی مرا بی بال و پر گردان

دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟
خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان

من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده ام ای عشق
طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته تر گردان

به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری
همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان

من از سرمایه عالم همین یک "قلب" را دارم
اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان

در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست
مرا در آتش تردیدهایم شعله ور گردان

#فاضل_نظری

۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۴۴ ب.ظ حصار آسمان
هوای مملکتِ عاشقان سیاسی نیست

هوای مملکتِ عاشقان سیاسی نیست

رسیده‌ام به خدایی که اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکم‌ها قیاسی نیست

 

خدا کسی‌ست که باید به دیدنش برویم
خدا کسی که از آن سخت می‌هراسی نیست

 

فقط به فکرِ خودت باش، ای دلِ عاشق
که خودشناسیِ تو جز خداشناسی نیست

 

به عیب‌پوشی و بخشایشِ خدا سوگند
خطانکردنِ ما غیرِ ناسپاسی نیست

 

دل از سیاستِ اهلِ ریا بکن، خود باش
هوای مملکتِ عاشقان سیاسی نیست

 

#فاضل_نظری

۰۷ تیر ۹۶ ، ۲۳:۴۴ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۰ ب.ظ حصار آسمان
ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت

از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت

اینقدر اگر معطل پرسش نمی شدم
شاید قطار عشق مرا جا نمی گذاشت

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی گذاشت

شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی گذاشت

گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمی گذاشت

ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین
در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت

ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

"فاضل نظری"

۳۱ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

شاید از آن پس بود که احساس می کردم
در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی

شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی

از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
از شانه ام هر روز می چیده ست شب بویی

نام تو را می کَند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی

بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

اکنون ز تو با نا امیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی

آیینه خیلی هم نباید راست گو باشد
من مایه رنج تو هستم، راست می گویی


"فاضل نظری"

۱۶ دی ۹۵ ، ۰۷:۰۰ ۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است

قربان آن گلی که مرا خوار کرده است

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است

خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است

تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است


"فاضل نظری"

۱۲ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند
می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!


"فاضل نظری"

۱۲ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان