حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصرار» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۰ ب.ظ حصار آسمان
می کنی گاهــی فــــرامـوشم ولی انکـــار ، نه

می کنی گاهــی فــــرامـوشم ولی انکـــار ، نه

گفته بـــودم بی تو می میــرم ولی ایــن بار ، نه
گفته بـــودی عاشقـــم هستی ولی انگــار ، نه

هـــرچه گویی "دوستت دارم" به جز تکرار نیست
خو نمی گیــــرم به این تکــــرارِ طوطیــــوار ، نه

تا که پا بندت شَــوَم از خـــویش می رانی مـــرا
دوست دارم همدمت باشــم ولی ســــربار ، نه

دل فروشی می کنی گویا گمان کــــردی که باز
با غــــرورم می خـــــرم آن را در این بــازار ، نه

قصد رفتن کـــــرده ای تا باز هـم گویــم بمـــان
بار دیگـــر می کنــم خواهش ولی اصــــرار ، نه

گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار ، نه

می روی اما خودت هم خــــوب می دانی عزیـــز
می کنی گاهــی فــــرامـوشم ولی انکـــار ، نه

سخت می گیـری به من با اینهمه از دست تـو
می شوم دلگیـــر شایــد نازنیــن ، بیــــزار ، نه


"پریناز جهانگیرعصر"

  • پی نوشت: در بعضی مراجع، این شعر را به استاد شهریار نسبت داده اند. اما این شعر از ایشان نیست.
۲۸ مهر ۹۵ ، ۲۱:۲۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
پیش تو حکم دگرگون نمی شود - دست نوشته

پیش تو حکم دگرگون نمی شود - دست نوشته

خداوندا
دلم به این خوش است که میبینی و می دانی
و بالاتر از همه، می توانی
که چاره بنمایی گره های کور را
پیش تو حکم دگرگون نمی شود
من به تو ای ارحم الراحمین، ایمان دارم
به قدرتت، به بزرگی ات، به مهربانی و بنده نوازی ات
و چگونه از تو دور شوم
در حالی که چاره پیش توست و من بی چاره توام؟!
و تو اصرار کنندگان در دعا را دوست میداری
چون با "امید" به سوی تو می آیند
و برایشان مهم نیست چند بار به درِ بسته برخورند
منم، بنده شرمسار و خطاکارت
خداراشکر که گنهکارم!
و نیازی ندارم که بشمارم
چقدر خوبی کرده ام تا با آنها به سویت آیم...
من هیـــــــــــــــــــچ ندارم!
امیدی که هست، به لطف و کرم و فضل توست...
و من چه خوب میدانم که بندگان امیدوارت را دور نمیسازی
و چه خوب عاشقی که حتی کوله بار گناهم را نادیده میگیری
و چه جای ترس است وقتی در پناه تو باشم؟!
تو بی نهایتی
در بخشیدن، دادن، مهربانی، فضل و کرم
دیگر کجا روم؟
وقتی تو ملجا و مبدا و مقصد و مقصود منی...
آری گنهکارم ولی خدایا شکر
که تو را دارم
به توکل بر نام اعظمت
ببخش بر بنده کمتر از هیچِ خود



"حصار آسمان"

۲۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
خسته ام از تو و این ماضی استمراری

خسته ام از تو و این ماضی استمراری

خسته ام بعد تو از این همه شب بیداری
دم به دم یاد تو و درد و غم و بیداری
 
برو هر جا بنشین پشت سرم حرف بزن
این چنین نیست ولی رسم امانت داری

ادامه مطلب...
۱۴ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان