حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شانه» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
به رغم آن که نبودی، همیشه پایِ تو ماندم

به رغم آن که نبودی، همیشه پایِ تو ماندم

بگو چرا بنویسم به دفتری که ندارم
هنوز هم غزل از حال بهتری که، ندارم

غم آنچنان نفسم را گرفته‌است که اینک
امید بسته‌ام اما، به ساغری که ندارم

دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم
هزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟

به رغم آن که نبودی، همیشه پایِ تو ماندم
که سخت مؤمنم اما، به باوری که ندارم

اگرچه بافتنی نیست راه ِتا تو رسیدن
به جز خیال، ولی کار ِدیگری که ندارم

شبیه ابر بهاری، دلم عجیب گرفته
کجاست شانه ی امن ِبرادری که ندارم؟

#سجاد_رشیدی_پور

۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۰ ۱۶ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۱
حصار آسمان
شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
خلاف عامه ى مردم به عشق پابندم

خلاف عامه ى مردم به عشق پابندم

دلم گرفته، به دلتنگیِ شبانه قسم
به گیسوان سیاه تو روی شانه قسم

تو بهترین غزل عاشقانه را با چشم،
سروده ای، به غزل های عاشقانه قسم

درخت های کهنسال با رسیدن تو
جوان شدند، به شادابی جوانه قسم

خلاف عامه ى مردم به عشق پابندم
به سنگ های شکیبای رودخانه قسم

فدائیان غم عشق و کشتگان فراق
نمرده اند! به غم های جاودانه قسم

#سجاد_سامانی

۱۳ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
تو دلخوشی به غزل های عاشقانه ی کی؟

تو دلخوشی به غزل های عاشقانه ی کی؟

پریدی از من و رفتی به آشیانه ی کی؟
بگو کجایی و نوک میزنی به دانه ی کی؟

هوای گریه که تنگ غروب زد به سرت
پناه می بری از غصه ها به شانه ی کی؟

شبی که غمزده باشی تو را بخنداند
ادای مسخره و رقص ناشیانه ی کی؟

اگر شبی هوس یک هوای تازه کنی
فرار مى کنی از خانه با بهانه ی کی؟

تو مست میشوی از بوی بوسه ی چه کسی؟
تو دلخوشی به غزل های عاشقانه ی کی؟

اگر کمی نگرانم فقط به خاطرِ این
که نیمه شب نرساند تو را به خانه یکی!

#مهدی_فرجی

۰۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰ ۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست

در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست

در گیر ظلمتم که پی یک نشانه است
هرجا چراغ دیده گمان کرده خانه است

دائم افول می کنم از خویش این منم
رودی ک برخلاف مسیرش روانه است

اشک روان و موی پریشان و بار غم
چیزی که قحطی آمده بعداز تو شانه است

آگاهی از درون تو یک آرزوی دور
چون کشف غارهای بدون دهانه است

جریان عشق در تو شبیه غزل ثقیل
در من ولی به سادگی یک ترانه است

در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست
چکش زدن به آهن سرد احمقانه است

#جواد_منفرد

۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
شادم که نگه داشته‌ام از تو نشانه

شادم که نگه داشته‌ام از تو نشانه

اندوه جهان چیست ؟ تویی داغِ یگانه
دلسوختگان را چه به اندوه زمانه ؟

بر شانه بیفشان و مزن شانه به مویت
بگذار حسادت بکند شانه به شانه !

زخم تبرت مانده ولی جای شکایت
شادم که نگه داشته‌ام از تو نشانه

از عشق چرا چشم بپوشم که ندارد
این تازه مسلمان شده با کفر میانه

بهتر که سرودی نسراییم و نخوانیم
سخت است غم عشق در آید به ترانه

#سجاد_سامانی ‌

۱۶ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان

اگر مقصود تو عشق است، پس آرام باش ای دل

نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهد
که راه عشق، آری طاقت مردانه می خواهد

 

کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد عاشق را
پرنده در قفس هم باشد آب و دانه می خواهد !

 

چه حسن اتفاقی ! اشتراک ما پریشانی ست
که هم موی تو هم بغض من آری، شانه می خواهد

 

تحمل کردن هجر تو را یک استکان بس نیست
تسلی دادن این فاجعه میخانه می خواهد

 

اگر مقصود تو عشق است، پس آرام باش ای دل
چه فرقی می کند می خواهدم او یا نمی خواهد؟

 

#سجاد_رشیدی_پور

۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۰ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ حصار آسمان
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها

خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها

رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من ها
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها

گریه کردم بی تو روی شانه های جالباسی
عطر تلخت مانده روی تک تکِ این پیرهن ها

بعد تو باد است حرف عالم و آدم به گوشم
پندهای پیرمردان، شایعات پیرزن ها

رفته بودی، مثل اشک از چشم ها افتاده بودم
با تو امّا باز افتاده ست اسمم در دهن ها

حوض بی ماهی، حیاط برگریزان، چایِ بدطعم
باز با گلپونه ها "من مانده ام تنهای تنها"


"علیرضا بدیع"

۰۷ دی ۹۵ ، ۱۸:۵۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان