چه خبر از دل تو ؟

نفسش مثل نفسهای دل کوچک من میگیرد؟

یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد؟

تو هم از غصه این قهر کمی دلگیری؟

لحظه ای هم خبر از حال دل خسته ی من میگیری؟

شود آیا که شبی، دل مغرور تو هم فکر چشمان سیاه دگری را بکند؟

دست خالی ز وفایت روزی قطره ای اشک ز چشمان ترم پاک کند؟

چه خبر از دل تو؟

دانی آیا که در این کلبه ی درد اندکی مهر تو بس بود ولی

دل بیرحم تو با این دل دیوانه چه کرد؟

راستی چه خبر از دل تو ...؟