کجای این شهر قدم میزنی امشب؟!
بگو، میخواهم اتفاقی شال و کلاه کنم
باران را در کیفم بگذارم، لبخند را در دستم بفشارم
همه ی آن شوقی را که برای دیدنت دارم را بگذارم زیر پایم
خیلی اتفاقی و بی توجه به تو، از کنارت رد شوم!
نمیخواهم بایستم به تماشای چشمانت!
یا مثلا خواهش نمیکنم برای گرفتن دست هایت!
فقط از کنارت رد شوم!
همین...

"مریم قهرمانلو"