حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمدن» ثبت شده است

جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ب.ظ حصار آسمان
دستِ رابطه در دستانِ توست

دستِ رابطه در دستانِ توست

باید آمدنت
آنقدر بویِ ماندن بدهد
که من
از صد قدمیِ راه
شهر را خبر کنم
در میدانِ شهر باله برقصم
و همه را وادار به خندیدن کنم

باید آنقدر دستانت
محکم دستانم را بگیرد
که مردم خیال کنند
ما به هم چسبیده ایم
و ما در دل بخندیم به دلسوزیشان
و من در دل ذوق کنم
از عاشقیمان

باید قهر کردنمان تازه باشد
من خسته ام از قهرهایِ تکراری
از این قهرهایی باشد که
من با اخم یقه ی پیراهنت را صاف می کنم
تو با لبخند نگاهم می کنی
من باز به کارم ادامه می دهم
و تو یواش در گوشم می گویی :
یقه که کنده شد هیچ
این دل هم از این همه اخم
تکه تکه شد
می شود آشتی کنی؟

باید آنقدر چای دارچین بنوشیم
که دیگر چای فروشِ محله
نامِ چای دارچین را
بگذارد :
چایِ عشق..

باید یاد بگیری
دستِ رابطه در دستانِ توست
یا رهایش می کنی به امانِ روزگار
یا در آغوشش می گیری
نوازشش می کنی
بزرگش می کنی
پیر می شوی به پایش ...


"عادل دانتیسم"

۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۲:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم ؟

آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم ؟

این روزها که می گذرد ، هر روز
احساس می کنم که کسی در باد
فریاد می زند

ادامه مطلب...
۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
حصار آسمان
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
مرگ است در تصور باران ، نیامدن

مرگ است در تصور باران ، نیامدن

تقویم ، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن

این قصه مال توست بیا مهربانترین!
کاری بکن، چقدر به میدان نیامدن؟

ادامه مطلب...
۱۹ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است

ادامه مطلب...
۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
اگر تو باز نگردی

اگر تو باز نگردی

اگر تو باز نگردی
امیدِ آمدنت را، به گور خواهم برد
و کَس نمی‌داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم، مُرد...

۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟

همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟

نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟
همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟

تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟

ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان