حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دچار» ثبت شده است

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سربه تایید تکان دادی و گفتی آری!

عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست ترش می داری

ادامه مطلب...
۳۰ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
هر که از عشق مبرّا بشود، متهم است

هر که از عشق مبرّا بشود، متهم است

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو، نرسیدن به هم است

ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است

ادامه مطلب...
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
عاشق مست

عاشق مست

گویند که درویش همان عاشق مست است
خود گفته به میخانه فقط باده پرست است

من رفتم و دیدم که درآن خانه خراب است
گاهی به سجودست و گهی باده شکست است

ادامه مطلب...
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
اینجا غزل میفروشم

اینجا غزل میفروشم

اینجا غزل میفروشم
اما نه برای تو
تو مجانی ببر!
تقدیم باعشق!

ادامه مطلب...
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
پیامبری در خدمت مور

پیامبری در خدمت مور

روزی حضرت سلیمان مورچه‌ای را در پای کوهی دید که مشغول جابه‌جا کردن خاک‌های پایین کوه بود.
از او پرسید: «چرا ‌این‌همه سختی را متحمل می‌شوی؟»

ادامه مطلب...
۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود

چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود

ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ


ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ

ادامه مطلب...
۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
بر دلم سخت شبیخون زد و تسخیرم کرد

بر دلم سخت شبیخون زد و تسخیرم کرد

داغی دست کسی آمد و درگیرم کرد
آمد و از همۀ اهل جهان سیرم کرد

اولین بار خودش خواست که با او باشم
آنقدَر گفت چنینم و چنان، شیرم کرد

ادامه مطلب...
۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان