حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرمسار» ثبت شده است

شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۱۰ ق.ظ حصار آسمان
ای که منع گریه بی‌اختیارم می‌کنی

ای که منع گریه بی‌اختیارم می‌کنی

از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی
من چه کردم کاینچنین بی‌اعتبارم می‌کنی

روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو
گر بگویم گریه‌ها بر روزگارم می‌کنی

گر نمی‌آیم به سوی بزمت از شرمندگیست
زانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم می‌کنی

گر بدانی حال من گریان شوی بی‌اختیار
ای که منع گریه بی‌اختیارم می‌کنی

گفته‌ای تدبیر کارت می‌کنم وحشی منال
رفت کار از دست کی تدبیر کارم می‌کنی

#وحشی_بافقی

۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۱۰ ۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۵۶ ب.ظ حصار آسمان
حال من، حال یتیمی است که هنگام دعا ...

حال من، حال یتیمی است که هنگام دعا ...

حال من، حال یتیمی است که هنگام دعا
به فراز "بِاَبِی اَنتَ وَ اُمّی" برسد!

#علی_عطری

ویدئوی زیر رو ببینید ...
شرم بر کسانی که این اشک ها رو پایمال هوی و هوس های خودشون میکنن

ادامه مطلب...
۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۵۶ ۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
سخت است در بازی دل بازنده باشی!

سخت است در بازی دل بازنده باشی!

آیا شده از غصه ها آکنده باشی؟!
یکبار شد،از دیگران دل کنده باشی؟!

دنیایمان را یک تنه کردی جهنم
یکبار هم شد لعنتی شرمنده باشی؟!

سخت است بین گریه ها آواره باشم
اما تو بی شرمانه غرق خنده باشی

من را به جرم کشتن عشقت بگیرند
اما تو تنها شاکی پرونده باشی

سرتاسر ذهنت دچار نا امیدیست
وقتی اسیر دلبری یکدنده باشی

دنیا پر از درد است... درد دوری و
سخت است در بازی دل بازنده باشی!

#ادریس_حرمی

۰۷ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب

دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب

دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب
فرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب..

فرعون به گل مانده ی افسانه ی نیلم
هر بار که شود گوشه ی چشمان تو مرطوب

تا اینکه بفهمیم که از ماست که بر ماست
هیزم شکن دهر تبر ساخته از چوب

از دست دلم شاکیم ای عشق تو داور
من تن به مدارا بدهم یا که به سرکوب

دل زنده به عشق تو ام اما به چه صورت
مانند مسیحی که به نا حق شده مصلوب

#امیر_سهرابی

۲۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۲ ب.ظ حصار آسمان
شاید لازم باشد که چند باره بشکنی!

شاید لازم باشد که چند باره بشکنی!

شاید باید یکبار هم که شده این حس را تجربه کنی؛
اینکه برای کسی که برایت مهم است مهم نباشی !
قطعا اول باور نمی کنی؛ به دنبال دلایلی میگردی که اثبات کنی برایش مهم هستی!
وقتی برای قانع کردن خودت چیز خاصی پیدا نمی کنی یک تلخی ناجور پس زمینه لحظه هایت میشود و بعد از آن تقلایی بیهوده!
تقلاهای بیهوده هم که به جایی نرسید دچار عدم اعتماد به نفس میشوی. با خودت میگویی من زشتم، من کمم!
و فکر می کنی لابد پای از ما بهترانی وسط است.
این موقع ها دیگران هر چقدر هم که به گوشت بخوانند تو بهترینی و لایق بهترین ها؛ تو فقط شنونده کلیشه ای ترین جمله دنیایی!
میدانی این داستان از یک آدم به آدم دیگر ادامه دار میشود!
روزی میرسد که می بینی انگار برای هیچکس مهم نیستی!
می شکنی و شاید لازم باشد که چند باره بشکنی! آنقدر بشکنی تا بالاخره روزی از تکه های شکسته ات هویتی شکل بگیرد و همان لحظه یکی دیگر می آید!
اما تو دیگر نمیتوانی خوب باشی! عاشق باشی! دیگر نمیتوانی شاد باشی! هرجا که میروی یاد خاطرات گذشته ته مانده روحت را هورت می کشند!

  • پی نوشت1:
    من چاهی را تعلیم کرده ام
    که به آبی نمی رسد، ولی
    چه تاریکی زیبایی ...!

    #بیژن_الهی

 

  • پی نوشت2:
    آخرین پرنده را هم آزاد کرده ام
    اما هنوز غمگینم
    چیزی در این قفسِ خالی هست؛
    که آزاد نمی شود!

    #گروس_عبدالملکیان

 

خ نوشت:

می گویند "گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است!"
ولیک ...
من هزاران هزار دوره دعا را به سر رسانده ام
و هر غروب با دستانی خالی از "تو"
هم شرمنده عشق گشتم و
هم شرمنده دل!
شاید اگر به جای تو، مرگ را طلب میکردم
خیلی پیش تر از اینها درخواستم اجابت شده بود!
چرا که حداقل میدانم، این دیگر حق است ...
تنها حقی که دیگران نمیخورند!
من دیگر درست نمیشوم عزیز ...
قلب من در یکی از شب های پیش از این، دچار شده
لطفی بکن
در حقم دعای مرگ کن
تا هم تو راحت شوی و هم من!
بیمار نیستم، بیچاره ام ...
دردمند نیستم. من خودِ دردم !


"حصار آسمان"

۰۵ تیر ۹۶ ، ۲۲:۰۲ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
پیش تو حکم دگرگون نمی شود - دست نوشته

پیش تو حکم دگرگون نمی شود - دست نوشته

خداوندا
دلم به این خوش است که میبینی و می دانی
و بالاتر از همه، می توانی
که چاره بنمایی گره های کور را
پیش تو حکم دگرگون نمی شود
من به تو ای ارحم الراحمین، ایمان دارم
به قدرتت، به بزرگی ات، به مهربانی و بنده نوازی ات
و چگونه از تو دور شوم
در حالی که چاره پیش توست و من بی چاره توام؟!
و تو اصرار کنندگان در دعا را دوست میداری
چون با "امید" به سوی تو می آیند
و برایشان مهم نیست چند بار به درِ بسته برخورند
منم، بنده شرمسار و خطاکارت
خداراشکر که گنهکارم!
و نیازی ندارم که بشمارم
چقدر خوبی کرده ام تا با آنها به سویت آیم...
من هیـــــــــــــــــــچ ندارم!
امیدی که هست، به لطف و کرم و فضل توست...
و من چه خوب میدانم که بندگان امیدوارت را دور نمیسازی
و چه خوب عاشقی که حتی کوله بار گناهم را نادیده میگیری
و چه جای ترس است وقتی در پناه تو باشم؟!
تو بی نهایتی
در بخشیدن، دادن، مهربانی، فضل و کرم
دیگر کجا روم؟
وقتی تو ملجا و مبدا و مقصد و مقصود منی...
آری گنهکارم ولی خدایا شکر
که تو را دارم
به توکل بر نام اعظمت
ببخش بر بنده کمتر از هیچِ خود



"حصار آسمان"

۲۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
مرگ است در تصور باران ، نیامدن

مرگ است در تصور باران ، نیامدن

تقویم ، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن

این قصه مال توست بیا مهربانترین!
کاری بکن، چقدر به میدان نیامدن؟

ادامه مطلب...
۱۹ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان