رو می کنم به عکس تو با چشم زارِ خویش
می گویمش ز قصه ی دنباله دار خویش

چندیست، با خیال تو خوابم نمی برد
در حسرت حضور توأم، در کنار خویش

رخسار سرخ من به غمت زردِ زرد شد
من عاشقانه وقف تو کردم بهار خویش

چون برگِ بی اراده به دستان سردِ باد
دل بسته ام به عشق تو بی اختیار خویش

یک دم به حال خویشم و یک دم به یاد تو
من داده ام ز دست، عنانِ قرار خویش

آشفته مانده ام، و چه آسوده رفته ای ...
من در خیال تو ، تو به دنبال کار خویش

#پریناز_جهانگیر_عصر