حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۲۳۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
باید برای عاشقی دیوانه باشی

باید برای عاشقی دیوانه باشی

باید برای عاشقی دیوانه باشی
آتش خطر دارد ولی پروانه باشی

یک باغ گل را هم اگر دیدی بدانی
باید فقط دور و بر یکدانه باشی

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
روز سختی تازه میفهمی

روز سختی تازه میفهمی

روز سختی تازه میفهمی هوادار تو کیست
بی کس و درمانده وقتی میشوی یار تو کیست

مشتری وقتی که بسیار است ٬ سرگرمی ولی
در کسادی تازه میفهمی خریدار تو کیست

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
خاطراتت مال تو

خاطراتت مال تو

می روم از قصّه ات دیگر کنارت نیستم
هر چه می خواهی بگو فکر شعارت نیستم

گر چه اقیانوسی و من ماهی بی ادّعا
هر چه بودم عاشقت حالا دچارت نیستم

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
شعرهایم را ورق میزنم

شعرهایم را ورق میزنم

هرروز تورا در شعرهایم
ورق می زنم
آنقدر
دوستت دارم
که برای
از تو
گفتن
تمام کاغذهای
دنیا را هم
کم می آورم

"مینا کاظمی"

۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
در خاطرم مانده

در خاطرم مانده

صدای پا که می رفتی از آن شب، خاطرم مانده
از آن شب جان من رفت و غمی که می برم مانده

خبر کوتاه بود از تو، نمی مانم، خیالی نیست
تو بد کردی ولی در من، خیالت محترم مانده

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
مثل بیت آخر یک شاعر دیوانه

مثل بیت آخر یک شاعر دیوانه

بی تو بام خانه ای بودم که ویران می شدم
ازدحام ناله ای بودم که گریان می شدم

بی تو همچون کوچه ی "اختر" میان کوچه ها
یادگار کاوه ای بودم که زندان می شدم

ادامه مطلب...
۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
فردا که جمعه بیاید

فردا که جمعه بیاید

فردا که جمعه بیاید
باز قرار است همه چیز هجوم بیاورد
بر سرِ لحظه هایم
باز قرار است از همان صبح
یادم بیاید که چقدر همه چیز
نیست  
این روزها
قرار است غروب که شد
باز این بغضِ لعنتی
قل قلک بدهد سکوت
بی وقفه ام را .. .
شاید هم معجزه ای شود
تا چشمانم رو به این همه شومی باز می شود
تو نشسته باشی
تماشایم کنی
و بگویی
صبحِ جمعه ات بخیر
جانم



"عادل دانتیسم"

۲۱ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان